تاریخ انتشار: چهارشنبه 1402/11/04 - 08:51
کد خبر: 494287

در سخنانی مدیر سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها مطرح کرد:

عباسی مهر: هنوز غزه و آرمان فلسطین سرپا است/ قطار مبارزه با صهیونیست با سرعتی ورای تصور در حال حرکت است

عباسی مهر: هنوز غزه و آرمان فلسطین سرپا است/ قطار مبارزه با صهیونیست با سرعتی ورای تصور در حال حرکت است

اتحادیه های دانشجویی، خواص، روحانیون موثر در فضای جنبش دانشجویی متوجه باشید قطار مبارزه با صهیونیست با سرعتی ورای تصور ما در حال حرکت به جلو است. الان بعضی از آزادی خواهان جهان از من و شما جلوترند. جا ماندن آنقدر دور از ذهن نیست. حق برای رسیدن به افق و قله های خودش مسیرش را طی می کند و نمی ایستد. تو برای تضمین بخشی و افزایش سرعت حق چه می کنی؟ که یوم الله را به چیز دیگری در ادبیات عام تبدیل کنی. دل مومن و انقلابی را خالی کنی.

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ با توجه به تحولات اخیر منطقه در سخنانی مهدی عباسی مهر، مدیر سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها به تحلیل و بررسی اتفاقات اخیر منطقه و واکنش انتقام جویانه جمهوری اسلامی ایران پرداخت.

در ادامه متن سخنان مهدی عباسی مهر را می خوانید:

یکی از اقوام و امت هایی که در طول تاریخ خیلی مورد امتحان و سنجه‌ی نظام تصمیم گیری الهی قرار گرفتند قوم بنی اسرائیل است که در قرآن راجع به آن زیاد سخن گفته شده است و فقط مربوط به زمان حضرت موسی نیست. در دوره موسی بن عمران به اوج خود می‌رسد. فرازهای زیادی از قرآن مربوط به امتحان های قوم بنی اسرائیل است. و مسائل و مصائب بنی اسرائیل بسیار است. 

معروف است آن سرگردانی که پیدا می کنند و پیامبر خدا را مورد بازخواست قرار می دهند. گفتند اگر خدای تودرست است راه را باز کند و دشمن را ناکار کند. و دچار هیبت تاریخی شدند و بعد از اینکه توبه کردند اجازه ورود به وادی مقدس را پیدا کردند. 

یکی از سنجه های تاریخی ماجرای رفتن موسی به کوه طور است. پایه آیه واعدنا موسی مصداق یکی از امتحان ها و بلاهای قوم موسی و بنی اسرائیل است که مبتلا شدند. گفتند من 30 روز به کوه می روم و دعا و عبادت می کنم بعد برمی گردم. این هارون و این هم شما. خواست برگردد اما اجازه ندادند و گفتند بایست و آیه نازل شد.  گفتند چرا باید 10 روز دیگر بروی؟ باید بمانی و عبادتت را تکمیل کنی. گفت من 30 روز می روم و برمی گردم. نیامد و آن اتفاق پیش آمد، قضایای گوساله سامری و موسی که نیامد و همه آنها بت پرست شدند. و چیزی رقم خورد که ما در تاریخ  راجع به آن شنیده ایم و مطلب زیاد داریم. 

رابطه امام و امت!

اگر بخواهیم ریشه چیزی که باعث می شود سرگردانی قوم بنی اسرائیل اتفاق بیفتد و چیزی که باعث این تغییر نگرش و باور می شود را پیدا کنیم می شود رابطه امام و امت. امت تابع نظر امامش نیست. به عبارتی درک و تحلیل درستی از امامت نداری. همه این ها یک طرف، اینکه تابع امامت هم نیستی. در نقطه مقابل امامت می ایستی. به خدایت بگو بیاید حلش کند. با اینکه این همه معجزه دیدند می گویند به خدا بگو بیاید حل کند. با وجود اینکه رد شدن از رود نیل را هم دیده اند و برای هر کدام چشمه ای جداگانه ایجاد کرد تا از آن آب میل کنند. من همان خدا هستم، و این همه معجزه را دیده ای و من می گویم برو. تو باید بروی تا آن اتفاق رقم بخورد اما نمی روی. موسی ده روز دیر آمده و تو در این جا که در مقام عملی عمل نمی کنی و مردود می شوی و در جای دیگر که در مقام صبری صبر نمی کنی و مردود می شوی. 

پس وقتی ما از رابطه امام و امت حرف می زنیم امتحان در همه ساحت ها و لایه ها و قواره هاست. فقط نسبت به فرمان و دستور نیست. یعنی وقتی امام دستور جهاد می دهد و می گوید که بجنگید، به عرصه میدان و نبرد می آیند و به امام معصوم گیر می دهند که چرا فلانی را در شرق سپاه گذاشتی؟ چرا فلانی را غرب سپاه گذاشتی؟ وقتی می گوید بجنگید یک جا می جنگند یک جا نمی جنگند. یک جا قرآن روی نیزه می زنند. می گویند چرا با قرآن می جنگی؟ نجنگ. وقتی من رابطه ام با امامم به گونه باشد که هر چه او بگوید انجام دهم مومن واقعی می شوم.

به همان اندازه که مامور به انجام دستور امامم می شوم باعث نفاق می شوم. چون نفاق یعنی همین. ملاک مشخص کردن نفاق در نماز و روزه که نیست. منافقین در نماز و روزه کارشان بیست بود. در عدم تبعیت از دستور نبی خدا منافق شدند. در عدم تبعیت از دستور معصوم خدا منافق شدند. در ماجرای جنگ صفین هم همین شد. آنجایی که باید بجنگند نمی جنگند. و آنجایی که نباید بجنگند امام را محکوم می کنند به اینکه ما نفهمیدیم. تو چرا دستور توقف جنگ دادی؟ مشکل از تو است. 

نقطه مقابل مالک اشتر است. او کسی است که در نقطه پیکان سپهسالار سپاه است و می جنگد. می گوید فاصله من با خیمه معاویه و خود معاویه چیزی نیست. 10 نفر دیگر را بزنم رسیده ام. یعنی می گوید امر امام به من رسیده است که برگردم.

انگار متوجه دوره و زمانه و شرایط خودت نیستی. باز هم علی دچار مصلحت اندیشی شد. می توانست این حرف را بزند. این حرف را می زد و معاویه را می کشت و تمام می شد. خیلی از امورات مثل صلح امام حسن و شهادت امام حسین حل می شد. ولی امام من می گوید نباید بروم و باید بروم مساله مصر را حل کنم. خود را نسبت به دستور امامش مامور می داند و رها می کند و می رود. و هر قدمی را برمی دارد در این راستاست.

پس ملاک مومن بودن ما به دین و شریعتمان و آئینمان در تبعیت از ولی زمانمان است. از هارون که امام بود تبعیت نکردند. نبی خدا رفته و برادر خود را به عنوان امام بالا سر آنها گذاشته است و گفته که بر شما امامت دارد و حرف او را گوش کنید. حرفش را گوش نکردند. به یک گوساله ای رنگ عوض کردند و هزاران اتفاق دیگر رقم خورد. ملاک عمل نکردن اینجا عدم تبعیت از امام است. 

ما مامور به چه هستیم؟

در زمانه ما هم قصه همین است.  ما اگر درستی نسبت به اماممان نداشته باشیم در صحنه دچار اختلال می شویم. ما مامور به چه هستیم؟ ما ماموریم بنا به درک خودمان اقدام کنیم. هر چه درک می کنیم و تحلیل می کنیم موظفیم به اماممان منتقل کنیم. اما مامور به اجرای دستور امامیم. اگر این گونه نگاه نکنیم دچار اختلال می شویم.

شروع می کنیم به اتهام زدن به امام. همه دعوای ما با خوارج سر همین موضوع بود. تو با درک و تحلیل خودت به مساله نگاه می کنی. در حالی که آن شناخت لازم هست. اما در عرصه و میدان امر امر کیست؟ فرمان فرمان کیست؟ مفسر قرآن کیست؟ معصوم. تحلیل ما از دین خدا مبتنی بر نظر امام است. متناظر آن در زندگی امروز ما چیست؟ همه چیزی که ما به عنوان اصول دین قبول داریم در شخصیت امام خلاصه شده است. توحید، نبوت، عدالت و عدل و معاد در امام است. اگر اجرای فرائض شرعی را می خواهیم در امام است. حق با امام است و امام باحق است.

پس اگر می خواهیم به نتیجه ای برسیم باید با اماممان باشیم. این امام گاهی محکوم به صبر است. باید تابع امامت باشی. عده ای از شیعیان تصمیم گرفتند امام رضا(ع) را ترور کنند. برای چی؟ چون حکم نیابت از خلیفه را پذیرفته اند. عده ای قصد جان حسن بن علی را کردند. چون صلح کردند. خوارجی که در جنگ صفین شمشیر بر زمین گذاشتند بعد شمشیر را برداشتند و در مقابل معصوم ایستادند و گفتند تو ازعدالت ساقطی. 

ریشه آن در نفهمی است که وقتی در آیات قرآن نگاه می کنیم از آن به عنوان جهل یاد شده است. وقتی انسان خدایی نکرده در موقعیت جهل قرار بگیرد، در لبه پرتگاه و در بدترین جا قرار گرفته است. وقتی انسان در جایگاه جهل قرار بگیرد دچار غفلت هم شده است. و جزو غافلین که در بدترین جای جهنم است قرار می گیرد. کسانی که در سرگردانی و حیرت هستند. ظاهرشان از من و شما هم بهتر است و متدین تر هستند. 

امروز هم از این قاعده مستثنی نیستیم. اگر درک درستی نسبت به منظومه امامت داشته باشیم و درک درستی از رابطه امام و امت داشته باشیم، نه دچار کندروی می شویم نه دچار تندروی. به خودمان اجازه نمی دهمیم در این رابطه اختلال ایجاد کنیم. پیشامد و رهبری او را مورد بازخواست قرار دهیم، با چشم تردید او را نگاه کنیم، آنقدر در این نظام وزن خواص را بالا ببریم که بگوییم شما خواص باعث می شوید امام این تصمیم را بگیرد. بله، حتما نباید سرنوشت ما سرنوشت زعامت امیرالمومنین بشود. ولی خیلی بد است که ما مقصر اصلی در دوره ی علی را خود علی بدانیم. اگر این طور نگاه کنیم امام حسن و امام حسین هم مقصرند. 

ببینید در دوره حیات پیامبر منافقین چگونه با پیامبر رفتار می کردند؟ دائم غر می زدند و با این رفتار معروف بودند.  ملاک همین است. رابطه خود با امامت را ببین. اگر مثل امامت هستی درستی، اما فضای غرغر کردن، اینکه من می فهمم تو نمی فهمی کمی به دید تردید به خودمان نگاه کنیم. 

دلیل نزاع جمهوری اسلامی با آمریکا چه بود؟

یک نزاعی است که بین چهار دهه است که جنبه رسمی پیدا کرده است، بین حق و باطل. بین جمهوری اسلامی ایران با محوریت انقلاب اسلامی در برابر باطل با محوریت ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی. دلیل این نزاع چه بوده است؟ آمریکا که یک روز اتحادیه جماهیر شوروی را از ریشه خشکانده بود و همه کاره عالم شده بود و همه چیز در دستش بود و همه چیز در نظام تصمیم گیری منحصر به اراده خودش بود و کسی بدون اجازه او آب نمی خورد، آمریکا در برابر این نظام اندیشه ای و نظام فکری که الهام بخش است که منحصر به سلاح و مهمات و پول و قدرت نیست، مستاصل شده است و دست به هر کاری می زند تا به گونه ای سرعت این روند را کم کند. و سرگردانی در ظاهرش و متحدینش کاملا نمایان است.

آن وقت تو این نظام سیاسی را متهم کنی به اینکه اگر از مبارزه با دشمن اصلی دست بکشی و با دشمن دسته سوم مبارزه کنی وضعیتت بهتر از این نمی شود. اشکال تو این است که متوجه نیستی جمهوری اسلامی و زعامت و انقلاب در این لیگ نیست. در این جام جهانی ده ها تیم با تفکر جمهوری اسلامی بازی می کنند. آن وقت تو جمهوری اسلامی را به یک دسته و گروه خلاصه کردی.

و اگر بخواهیم ثمره این انقلاب را در یکی دو واقعه خلاصه کنی معلوم است که نسبت به عرصه و میدان دچار درک غلط می شوی. هنوز به این منظومه نرسیده ای که بدانی این انقلاب اسلامی عمق نفوذش و مبنای نظری آن چیست؟ آیا قرار است این انقلاب اسلامی همه جهان اسلام را به جمهوری اسلامی ایران تبدیل کند؟ مگر ما قرار است کدخدای جهان اسلام شویم و یا قرار است ما ابرقدرت شویم؟ معلوم است تو جمهوری اسلامی ایران را با دودوتا چهارتای دنیایی مقایسه می کنی؟ اگر ما از منظر دنیایی و جهان مادی می خواستیم جمهوری اسلامی را مقایسه کنیم و یا درجه بندی کنیم این همه نظریه ماتریالیستی با پشتوانه علمی وجود داشت، همان ها را پیاده می کردیم.

از نظر من در دکترین الهام بخش انقلاب اسلامی عمق نفوذ و اثرگذاری آن موشک و یا آرپی جی برادر فلسطینی در غزه، ده ها و صدها برابر موشک دوربرد فوق بالستیک ما است. و هنوز تو با این همه درس خواندن و مطالعه و تلمس کردن در منظر رهبری و مرجعیت و امثالهم در درک این مسائل لنگ هستی. اگه قرار بر این بود ما در الهام بخشی پیش روی می کردیم و مثل آلمان نازی می زدیم و از عراق رد می شدیم و اردن را می گرفتیم و فلسطین را از آن طرف آزاد می کردیم. چرا امام گفت راه قدس از کربلا می گذرد؟ برای این مسائل حرفی داری؟

اگر قبول داری این آقایی که بالا نشسته زعامت جهان اسلام را دارد و نظریاتش بر روح و روان جامعه اسلامی و آزادی خواهان قدم بر می دارد باید مرز قائل شوی بین ناسیانولیزم ایرانی و تفکر انقلابی. همه این عناصر در معیت امامند. و در مسیر امامند. از نظر من آن بچه مسلمان مبارز فلسطینی در درک و شناختش نسبت به جمهوری اسلامی از بعضی از ماها که در ایران، ام القرای جهان اسلام نشسته ایم به شدت در نمره از ما بالاتر است. اگر ما رفوزه نباشیم. نمره قبولی را به او می دهند که با آن همه مصیبت و مشکل هنوز روی بنیان های فکری خودش ایستاده است و می داند چه کار میکند، عرصه را شناخته، دشمن را می شناسد و فضا را درک میکند.

ایرانی کردن فضای حق و باطل از اساس ماتریالیستی نگاه کردن به ماجراست. ما خودمان بخشی از این موج عظیم هستیم. شاید من ایرانی در این موج عظیم از خیلی از برادران مسلمانم عقب تر باشم. من باید به وطیفه خودم عمل کنم. ببینید در کجای این معرکه ایستاده اید؟ آیا همه ما باید نقش تیرانداز را بگیریم؟ پس امار این جبهه بزرگ کجاست؟ که صحنه را برای بچه مسلمان ها به درستی تحلیل کند. 

وقتی این گونه به مساله نگاه می کنیم. و وقتی کرمان منفجر می شود و بخشی از هم وطنانمان به شهادت می رسند صدای واویلا و اتهام زدن به جمهوری اسلامی بلند می شود اما وقتی جمهوری اسلامی دقیقا نقاط طراحی کننده این ماجرا را می زند می ایستید تا ببینید بی بی سی و ایران اینترنشنال چه می گویند؟ اگر آنها تایید کردند کار ما درست بوده اگر تایید نکردند باز از جمهوری اسلامی سوال کنیم که چه می کنی؟ اثبات زدن پایگاه آمریکایی برای تو غیرممکن است. خود آمریکا می گوید این اتفاق در طول تاریخ آمریکا بی سابقه بوده است که مقر ما را ایرانیان بزنند. حتی خود شوروی جرات ندارد مقر مرا بزند.

من آن را با اثبات و فیلم نشان می دهم نمی پذیری. معلوم است که اگر جیش العدل را هم بزند در آن تردید می کنی. مقیاس ما برای انتقام چیست؟ قرار است انتقام را از منظر دنیای مادی بگیریم؟ اگر قرار به این باشد باید خفه شویم و بگوییم یا لثارات الحسین. چون مختار ثقفی تقاصش را گرفته. چرا ما باید بگوییم یا لثارات الحسین. نظام انتقام گیری ما نظام الهی است و مادی نیست. ما در این فضا مظلومیم و او ظالم است. من در دفاع از مطلوم بلند شدم و باید در برابر او بایستم و بجنگم و مجاهدت کنم. و اینکه فکر کنی خون معصوم با تن ها خون باطل پاک می شود اشتباه می کنی. انتقام قطعی یعنی شکست باطل. این همه خون مظلوم در تاریخ ریخته شده. چرا این المنتقم ایین المنتقم می گوییم؟

قطار مبارزه با صهیونیست با سرعتی ورای تصور در حال حرکت است

حالا اگر امام معصوم، امام زمان ظهور کند آیا همه چیز را با مقیاس مادی در مقام انتقام قرار می دهد؟ انتقام واقعی از خون حسین یعنی تحقق حکومت عدل در جهان، نه ریخته شدن خون میلیاردها نفر. اشکالی که من در این مسائل می بینم این است که ما می گوییم بچه مسلمان و بچه شیعه و بچه انقلابی هستیم. اما وقتی به معادلات نگاه می کنیم با چهارچوب مادی نگاه می کنیم. ما همه مامور به وظیفه هستیم. وقتی نمی دانیم حرفی نزنیم. جنگ تمام شده که تو حرف می زنی و می گویی هیچ کاری برای مردم فلسطین و غزه نکردیم. اگر صدای مردم فلسطین درآمده بود بله حرف شما درست بود.

ما نیستیم؟ اگر نیستیم چرا بچه های ایرانی و حزب اللهی ما را در سوریه و عراق و لبنان و ایران می زنند؟ اگر در جنگ نبودیم که نازمان را می کشیدند. و دلیلی نمی دیدند که با ما وارد دعوا شوند. چون ما در صحنه هستیم و اصل هستیم. حالا من باید در جهان اسلام جار بزنم که اصل جمهوری اسلامی ایران است؟ درست است و در منطق انقلاب اسلامی ایران است؟ امید مستضعفان جهان کجاست؟ مرجع آزادی خواهان جهان کجاست؟ اگر امروز صدایش در برابر اسرائیل شنیده می شود به خاطر کیست؟ حالا که همه دنیا یک طرف هستند و جمهوری اسلامی و مستضفان یک طرف هستند و بعد از 100 روز نتوانستند به اهدافشان برسند دلیلش چیست؟ به خاطر ایستادگی کیست؟ چه بلایی سر آمریکایی ها در عراق آوردیم؟ چه بلایی سر آمریکایی ها در سوریه آوردیم؟ نکته جالب این است که آمریکایی ها این را فهمیدند اما ما نفهمیدیم. تحلیل آمریکایی ها را که نگاه می کنیم می بینیم دقیق تر تحلیل می کنند. 

طوفان الاقصی یکی از بزرگترین امتحان ها برای بچه حزب اللهی هاست تا ببینی در کجای ماجرا قرار داری؟ چقدر توانستی جامعه و مخاطبت را در مسیر آرمان فلسطین همراه کنی؟ چقدر توانستی آگاهی ایجاد کنی؟ چقدر توانستی دفاع کنی؟ از دفاع کردن از جمهوری اسلامی در این شرایط خجالت می کشی؟ مگر دفاع کردن از جمهوری اسلامی در جنگ سوریه راحت بود؟ من می گویم سخت بود. دفاع کردن از جمهوری اسلامی در 8 سال دفاع مقدس سخت بود. به جای طلبکاری بین خودت کجای این صحنه قرار داری؟ 

اتفاقاتی که در اطرافمان رخ می دهد اگر به چشممان نمی آید به خاطر این است که چشممان بسته است و احتمالا مشکل بینایی داریم. مشکل از اختلالی است که که در ذهن و عقل و نظام مهندسی ما است. همین 24 ساعت را ببینیم ساعتی نیست که اتفاقی در حوزه منطقه و جهان اسلام رخ نداده باشد. اگر کنار هم بگذاریم می فهمیم چه خبر است و باید بفهمیم. 

آقایان، خواهران، اتحادیه های دانشجویی، خواص، روحانیون موثر در فضای جنبش دانشجویی متوجه باشید قطار مبارزه با صهیونیست با سرعتی ورای تصور ما در حال حرکت به جلو است. الان بعضی از آزادی خواهان جهان از من و شما جلوترند. جا ماندن آنقدر دور از ذهن نیست. حق برای رسیدن به افق و قله های خودش مسیرش را طی می کند و نمی ایستد. تو برای تضمین بخشی و افزایش سرعت حق چه می کنی؟ که یوم الله را به چیز دیگری در ادبیات عام تبدیل کنی. دل مومن و انقلابی را خالی کنی.

هنوز غزه و آرمان فلسطین سرپاست

چقدر در زمان حاج قاسم اتفاق و مساله داشتیم که گفتیم با رفتن حاج قاسم همه آنها شکست می خورد؟ بعد از رفتن حاج قاسم گفتیم تمام تجمع های عراق تمام شده است. عراق امروز با عراق گذشته قابل قیاس است؟ درک نکرده ای که حاج قاسم های آیت الله خمینی خیلی زیادند. که یکی از آن را شناختیم. همان حاج قاسم آیت الله خامنه ای خود را در این تفکرو مدافع سرسخت این تفکر می بیند. که اگر حاج قاسم بود، که هست و حی و ما مرده ایم و پیامش را دریافت می کردیم اولین کسی که در مقابل این استدلال ها ایستادگی می کرد خود حاج قاسم بود.

من الان دارم کاهش 75 درصدی نیروهای آمریکایی را در پایگاه های عراق میبینم. من امروز بیش از 400 حمله به مقرهای آمریکایی در منطقه را می بینم اگر تو نمی بینی ببین. من الان اگر یمن باب المندب را می بندد می بینم. اگر تو نمی بینی ببین. من اگر روزی آرزو داشتم دو موشک از غزه به سمت سرزمین های اشغالی شلیک شود الان می بینم 4600 سرباز آمریکایی کشته شدند و 700 هزار نفر از سرزمین های اشغالی رفتند و رژیم صهیونیستی مثل چهارپا در گل گیر کرده است. و فقط به پایه حمایت کشورهای همسایه مسلمان ماست که جنگ را ادامه می دهد و هنوز غزه و آرمان فلسطین سرپاست و کماکان مقاومت ادامه پیدا می کند را نمی بینی ولی من آنها را می بینم و ببین. من جنوب لبنان را می بینم چگونه پدر سرزمین های اشغالی را در آورده. من می بینم که از خاک عراق سرزمین های اشغالی را می زنیم. در تصورات ده سال پیش ما همچین چیزی نبود. سپاه پاسداران در طول تاریخ خود از تاسیس تاکنون همچین حمله نظامی انجام داده بود؟ 

راه مشخص است. باید تکلیف خود را مشخص کنی و ببینی اشکال از کجاست؟ ببینیم نکند حرف و منطق ما اشتباه باشد. کمی بیشتر مطالعه کنیم. ما در اوج شکوه و اقتداریم. در بالاترین سطحی در طول تاریخ اسلام هستیم. اگر قبول کنیم امویان از ما نبوده اند، عباسیان از ما نبوده اند. کجای تاریخ دیده ایم که تفکر و منطق اسلام ناب اینگونه در برابر باطل ایستاده است. 

ما برای این مسیر سفیریم و وطیفه داریم و همه ما باید صحبت کنیم و تلاش کنیم از این هزارتویی که جریان باطل برایمان ایجاد کرده است بیرون بیاییم و در تحلیل اقتدار داشته باشیم و تردید نکنیم، نه اینکه عقبه سپاه حق را به تردی بندازید. و خدا عاقبت کارمان را به خیر کند. 

البته ما اگر مومنیم دائما باید در مظان امتحان قرار بگیریم و اگر امتحان نشویم می گندیم. این سختی ها لذت دارد. اما باید تلاش کنیم رفوزه نشویم. البته من به همه این اظهارنظرهای غلط امید دارم. خیلی از آن ها درست می شود. وای به حال آن اقلیتی که نمی خواهند درست شوند. رفقای حزب اللهی بودند که 10 سال پیش در جبهه حق بودند و الان در ناکجاآبادند. به عات تردیدی که میان آنها و امامشان به وجود آمد.

گزارش از محیا ضرابیان

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
سرکوب دانشجویان دانشگاه کلمبیا در نیویورک / برگزاری ۹۰ رویداد در نود سالگی دانشگاه تهران /آغاز پذیرش دانشجوی دکتری بدون آزمون در دانشگاه آزاد
اولین تمرین پرسپولیس بعد از حذف از جام حذفی برگزار شد
حمایت دانشگاهیان از خیزش دانشجویان در آمریکا
تمدید مهلت انتخاب رشته آزمون دکتری
مخبر در دیدار نخست وزیر بورکینافاسو: ایران آمادگی دارد دستاوردهای خود را در اختیار کشورها قرار دهد
مخبر در دیدار معاون رئیس جمهور زیمباوه: تعاملات تهران با کشورهای دوست و جهان براساس راهبرد برد-برد است
پیشنهادهای وزیر دفاع ایران در اجلاس شانگهای چه بود؟
هزاران معترض اسرائیلی خواستار برکناری نتانیاهو شدند
سفر ۲ روزه بلینکن به عربستان با محوریت ایران و غزه
گشایش‌های ارزی با سفر رئیس بانک مرکزی به عربستان در راه است؟
۲۶ کارگر نمونه توسط رئیس جمهور تقدیر می‌شوند
پذیرفته‌شدگان چندبرابر ظرفیت آزمون استخدامی آموزش‌وپرورش برای تحویل مدارک چه کنند؟
آتش سوزی در یک ساختمان اقامتی در محدوده میدان ولی‌عصر
تلاش مافیای خودرو برای ممانعت از ورود خودروهای برقی به کشور
فرود هواپیمای اسرائیلی در عربستان
سرقت تلفن همراه پشت چراغ قرمز در کمتر از ۳۰ ثانیه +فیلم
کاریکاتور| کار گذاشتن ابزار جاسوسی در بدن داوطلبان کنکور توسط پزشک
افتتاحیه ششمین نمایشگاه توانمندی‌های صادراتی ایران +عکس
قبض این مشترکان برق ۲۴ برابر می‌شود
کاریکاتور| ساعت به وقت غزه
اعلام حمایت دانشجویان اردبیلی از جنبش ضدصهیونیستی
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top